اهل بیت در حدیث ثقلین ـ پاسخ به شبهات
شبهه اوّل: عدم تخریج بخارى
جواب
1- در تمسک به کتاب و سنت، بین مسلمانان شکى نیست و کسى در آن مخالفت ندارد.
2- نقل نکردن بخارى دلیل بر ضعف روایت نیست، در صورتى که طریق صحیح براى حدیث وجود داشته باشد، زیرا بسیارى از علماى اهل سنت مىگویند: این طور نیست هر حدیثى که در صحیحین نیامده مردود و باطل است.
شبهه دوّم: وجود عطیه در سند (جواب: تضعیف او به دلیل تشیع وی بوده است).
1- عطیه از تابعین است و عامه با سند صحیح از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کردهاند که فرمود: «بهترین قرنها قرن من است، سپس قرنى که بعد از آن مىآید.» «جامعالاصول، ج 9، ص 404»
2- بخارى اگرچه در «الجامع الصحیح» از عطیه روایت نقل نکرده، ولى در کتاب دیگرش به نام الأدبالمفرد از او حدیث نقل کرده است.
3- ترمذى، أبوداود، ابنماجه و احمد از جمله کسانىاند که از عطیه روایت نقل کردهاند. «احمد شاکر، مقدمه صحیح ترمذى، المرقاة فى شرح المشکاة، ج 1، ص 22 و تذکرةالحفاظ، ج 2، ص 10189»
4- از عبارات اهل سنت استفاده مىشود که سبب عمده در تضعیف عطیه، تشیّع او بوده است.
شبهه سوّم: وجود على بن منذر در سند(جواب: تضعیف او به دلیل تشیع وی بوده است).
دکتر سالوس در ادامه اشکالات خود بر حدیث ثقلین: «در روایت دوّم ترمذى على بن منذر کوفى است که او نیز از شیعیان کوفه بهحساب مىآید ....» «أثر الإمامة فی الفقه الجعفری وأصوله»
جواب
1-در صورتى که راوى ثقه باشد، تشیّع ضررى به احادیث وى وارد نمىکند.
2- از ترجمه على بن منذر کوفى استفاده مىشود که او از مشایخ ترمذى، ابن ماجه و نسائى و جماعت کثیرى از بزرگان ائمه حدیث از قبیل: ابوحاتم، مطیّن، ابن منده، سجزى، ابن صاعد و ابن ابىحاتم بوده است.
3-عده زیادى از رجالیین اهلسنت، از قبیل: ابوحاتم رازى، نسائى، ابنحبّان، ابننمیر و دیگران او را توثیق کردهاند.
4-ناصرالدین البانى بعد از نقل حدیث ثقلین مىگوید: «حدیث صحیح است، زیرا براى او شاهدى از حدیث زید بن ارقم است ....»
همچنین احمد طبرانى و طحاوى از طریق علىبنربیعه نقل کرده که سند آن نیز صحیح است ...
شاهد دیگرى از حدیث، عطیه عوفى از ابىسعید خدرى است که سند آن حسن است ....
شبهه چهارم: مقصود از اهلبیت علماى امت است.
ناصر الدین البانى بعد از تصحیح حدیث از حیث سند، در صدد توجیه دلالت آن بر آمده، مىگوید: «مقصود از (عترتى اهلبیتى) یا همسران پیامبرند که در میان آنان عایشه است؛ به دلیل آیه تطهیر که مقصود از اهلبیت همسران پیامبر صلى الله علیه و آله است یا مقصود از اهل بیت، علماى صالح از امت است؛ کسانى که به کتاب و سنت تمسک نمودهاند ....» «سلسلة الاحادیث الصحیحة، ج 4، ص 359- 360»
جواب
اصل این توجیه را قاضى عبد الجبار معتزلى در المغنى آورده است؛ در جواب مىگوییم:
1- مقصود از اهلبیت تنها پنج تن اصحاب کسا هستند و اهلبیت، شامل همسران پیامبر صلى الله علیه و آله نمىشود.
2- چگونه میشود پیامبرصلى الله علیه و آله هنگام وفاتش تنها راه نجات امت را در تمسک به کتاب خدا و همسرانش معرفى کند و در آن اسمى از مردانِ صحابهاش نیاورد.
3- حمل عترت و اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله بر علماى امت مخالف صریح لغت و اصطلاح است، (تفسیر به رأى است که مذمّت شده است).
4- روایات همچون آیات مفسر یکدیگرند. در حدیث ثقلین اگرچه مصداق عترت و اهلبیت مشخّص نشده است، ولى در احادیث کساء و روایات ذیل آیه مباهله آمده مصداق مشخص شده است. پیامبر صلى الله علیه و آله بعد از اشاره به على، فاطمه، حسن و حسین عرض مىکند: «بار خدایا! اینان اهلبیتمناند.»
5- قرائن فراوانى در حدیث ثقلین بر عصمت اهلبیت است، لذا مىتوان به طور قطع ادعا کرد که مقصود از اهلبیت علماى امّت نیست.
موضوع :