سوره نحل

فضیلت سوره
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : «من قراها لم یحاسبه اللَّه تعالى بالنعم التی انعمها علیه فى دار الدنیا»
تعداد آیات: 128 آیه
محل نزول سوره:
1. 40 آیه اول: مکی (تا وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّه‏ ... )، بقیه: مدنی
«وَ الَّذِینَ هاجَرُوا فِی اللَّه‏ ... »41: اشاره به هجرت دارد.
اشکال: اگر این هجرت را هجرت نخستین یعنی از مکه به حبشه به سرپرستی جعفربن ابیطالب بدانیم، آیه 101 «ثُمَّ إِنَّ رَبَّکَ لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا ...» به هجرت و جهاد هر دو اشاره دارد که جز به هجرت به مدینه انطباق ندارد.
2. تمامی آیات مکی، بجز 3 آیه مدنی (وَ إِنْ عاقَبْتُم‏ ... : 126)؛ در مورد جنگ احد نازل شده که بعد از هجرت است.

 

محتوای سوره

1. بحث از نعمتهای الهی از قبیل: باران، نور آفتاب، انواع گیاهان و میوه‏ها و مواد غذایى دیگر، و حیواناتى که خدمتگزار انسانها هستند و منافع آنها و انواع وسائل زندگى و حتى نعمت فرزند و همسر و انواع طیبات، ...

به همین دلیل بعضى آن را سوره«نعم» (جمع نعمت) نامیده‏اند. ولى مشهور و معروف در نامگذارى این سوره همان سوره نحل است‏.

2. دلائل توحید و عظمت خلقت خدا، و معاد، و تهدید مشرکان و مجرمان‏

3. احکام مختلف اسلامى همانند دستور به عدل و احسان و هجرت و جهاد و نهى از فحشاء و منکر و ظلم و ستم و پیمان‏شکنى دعوت به شکرگزارى از نعمتهاى او و نام بردن از حضرت ابراهیم به عنوان بنده شکرگزار در چند آیه.

4. سخن از بدعتهاى مشرکان‏

5. برحذر داشتن انسان از وسوسه‏هاى شیطان‏

 

(1) أَتى‏ أَمْرُ اللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ 

ترجمه: فرمان خدا (براى مجازات مشرکان و مجرمان،) فرا رسیده است؛ براى آن عجله نکنید! منزّه و برتر است خداوند از آنچه همتاى او قرار مى‏دهند! (1)
«فرمان الهی فرا رسید، پس عجله نکنید» گفته شده: در وعده‌ی رسولp عجله می کردند که عبارت بود از قیام ساعت (روز قیامت) و هلاکتشان توسط خدا، همچنانکه  خدا روز بدر با ایشان از جهت تمسخر و تکذیب انجام داد. آنان می گویند: اگر آنچه می گویی، صحیح است؛ پس بتها ما را شفاعت می کنند و ما را از عذاب نجات می دهند، در نتیجه این آیه نازل شد.
معنای آیه: این امری که بدان وعده داده شده، به منزله‌ی چیزی است که محقق است، از این حیث که حتما واقع خواهد شد، پس وقوع آن را عجله نکنید که برای شما خیری در آن نیست و نمی توانید از آن خلاص شوید.
عیاشی از امام صادقj نقل کرده: « إذا أخبر اللَّه أنّ شیئاً کائن فکأنّه قد کان‏»: زمانیکه خدا از چیزی خبر دهد که خواهد شد، گویا از اول بوده است.
«سُبْحانَهُ وَ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ ». پاک و منزه است و بزرگتر از آن است که برای او شریکی باشد، پس دفع می‌کند آنچه را که به ایشان اراده کنند. (تشرکون به تاء هم قرائت شده است، یعنی: بدان شرک می‌ورزید).
•نکات:
أَمْرُ اللَّهِ‏ : اشاره به فرمان خداوند در مورد عذاب مشرکان .
 اتى: هر چند فعل ماضى است و به معنى تحقق این فرمان در گذشته است، اما مفهوم آن مضارعى است که قطعا تحقق مى‏یابد.
(2) یُنَزِّلُ الْمَلائِکَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاتَّقُونِ (2)
ترجمه: فرشتگان را با روح (الهى) به فرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل مى‏کند؛ (و به آنها دستور مى‏دهد) که مردم را انذار کنید؛ (و بگویید:) معبودى جز من نیست؛ از (مخالفت دستور) من، بپرهیزید!
•مراد از روح:
1. وحی و قرآن: قلبهای مرده به واسطه جهل با وحی و قرآن زنده می‌شوند.
2. مرحوم قمی: نیرویی که خدا در ملائکه قرار داده است.
3. امام باقرj: کتاب و نبوت
•قرائت «ینزل»:
یُنَزِّل‏: معلوم
یُنَزَّل‏: مجهول (از باب أنزل و تنزل‏ و با تشدید: افعال)
« مِنْ أَمْرِه‏»: از ملکوتش
عن الباقر علیه السلام : أنّه سئل عن هذه الآیة فقال جبرئیل الذی نزل على الأنبیاء و الروح یکون معهم و مع الأوصیاء لا یفارقهم یفقّههم و یسدّدهم من عند اللَّه.
از امام باقرjعلیه السلام در مورد این آیه سؤال شد، فرمود: جبرئیل آن کسی است که بر انبیاء نازل می‌شود و روح با ایشان و اوصیاء است و از ایشان جدا نمی‌شود، بلکه به ایشان می‌فهماند و آنها را از جانب خدا تقویت می‌کند.
أَنْ أَنْذِرُوا : به اینکه اعلام کنید. از « أنذرت بکذا » گرفته شده زمانیکه به او اعلام کنی.
أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاتَّقُونِ‏. معبودى جز من نیست؛ پس از من پروا کنید.
•نکات:
1. «روح» : جنبه معنوی؛ هر آنچه مایه حیات دلها است و سبب تربیت نفوس و هدایت عقلها مى‏گردد، 24 انفال:«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ».
2. «عَلى‏ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» زیرا مشیت الهى از حکمت او جدا نمى‏باشد، و به مقتضاى حکیم بودنش این موهبت را در محل شایسته و لایق قرار مى‏دهد: اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ‏:انعام- 12.
(3) خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ تَعالى‏ عَمَّا یُشْرِکُونَ (3)
•ریشه کن ساختن شرک
 1. از طریق دلائل عقلى بوسیله نظام شگرف آفرینش و عظمت خلقت.
 2. از طریق عاطفى و بیان نعمتهاى گوناگون خداوند نسبت به انسان، تا حس شکر- گزارى او تحریک گردد و سرانجام وى را به خدا نزدیک سازد.
(4)خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِیمٌ مُبِینٌ (4)
انسان را از نطفه بى‏ارزشى آفرید؛ و سرانجام (او موجودى فصیح، و) مدافع آشکار از خویشتن گردید. (ترجمه آی? الله مکارم)
انسان را (جز پدر و مادر نخستین او را) از نطفه‏اى (ناچیز مخلوط از نطفه پدر و مادر) بیافرید، اما به ناگاه او ستیزه‏جویى آشکار است (که بر ضد خالق خود نیز مجادله دارد). (ترجمه آی? الله مشکینی)
•مفردات

نُطْفَةٍ: قطرة ماءٍ منتن = قطره آب بدبو (لسان العرب، ج‏13، ص: 426)

قمی: او را از قطره‌ی آبی بدبو آفرید، پس دشمنی متکلم و بلیغ می‌شود.

دو معنای خصیم:

1.  خصیم = مدافع و بیانگر درون خویش  به قرینه: 105 / نساء: «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً: اى پیامبر مدافع خائنان مباش».
2. خصیم = مخاصمه   مقابل این تفسیر: خداوند انسان را با قدرت کامله‏اش از نطفه بى ارزش آفرید ولى این انسان ناسپاس، به مجادله و مخاصمه آشکار در برابر خدا برخاست. به دلیل 77/یس: «أَ وَ لَمْ یَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصیمٌ‏ مُبینٌ‏».

(5) وَ الْأَنْعامَ خَلَقَها لَکُمْ فِیها دِفْ‏ءٌ وَ مَنافِعُ وَ مِنْها تَأْکُلُونَ (5)

مفردات:

(لسان العرب):الدِّفْ‏ءُ: السُّخونَة؛ الدِّفْ‏ءُ: ما أَدْفأَ من أَصواف الغنم و أَوبار الإِبل، و الدِّفْ‏ءُ: نِتاجُ الإِبل و أَوبارُها و أَلبانها و الانتفاع بها،

تفسیر صافی:

«وَ الْأَنْعامَ» و چارپایان: زوجهای هشتگانه «لَکُمْ فِیها دِفْ‏ءٌ: آنها را برای شما آفرید که در آنها گرمی است».

قمی: آنچه بدان طلب گرما می‌کنید، از آنچه از پشم و موی ایشان می‌گیرید. «وَ مَنافِعُ» نسل آنها و شیر آنها و پشتهایشان و گشتن روی زمین و آنچه را با حیوانات عوض می‌کنید و «وَ مِنْها تَأْکُلُونَ» یعنی از خوردنیهای آنها می‌خورید، مثل گوشت و چربی و لبنیات.

•تفسیر نمونه:
توجه به سه نعمت:
1. « دف‏ء» که به معنى هر گونه پوشش است مى‏باشد، (با استفاده از پشم و پوست آنها) مانند لباس و لحاف و کفش و کلاه و خیمه،
2. « منافع» که اشاره به شیر و مشتقات
3. گوشت که با جمله‏ « وَ مِنْها تَأْکُلُونَ‏ » بیان شده است.

 

•نکات:
1. ابتدا پوشش و مسکن را مطرح مى‏کند، زیرا بسیارى از مردم (بخصوص بادیه‏نشینان) هم لباسشان از پشم و مو یا پوست تهیه مى‏شود، و هم خیمه‏هایشان که آنها را از سرما و گرما حفظ مى‏کند. دلیل بر اهمیت پوشش و مسکن
2.ذکر «دف ء» قبل از« منافع»     اشاره به اینکه پوشش براى دفع ضرر است، و دفع ضرر مقدم بر جلب منفعت.
3. مخالفان گوشت‏خوارى: خداوند مساله خوردن گوشت حیوانات را جزء منافع آنها نشمرده، لذا بعد از ذکر« منافع» با جمله« وَ مِنْها تَأْکُلُونَ‏» از آن یاد شده، حداقل این استفاده را از تعبیر فوق مى‏توان کرد که اهمیت لبنیات بمراتب بیشتر است. 

 

 


موضوع :